واژۀ ایران از کجا آمده است؟
خاستگاه ایرانیان بنا بر متن اوستا، مکانی به نام «ائیریانم وئجو» (airyanәm vaējo) است که در زبان پهلوی «ایرانویج» (ēranvej) و در زبان سغدی مانوی «آریانا وَئیجه» (airyana waējah) شده است. اوستا در بخش وندیداد از مکانی به نام «ایرانویج» نام میبرد که مرکز اصلی تجمع و سکنای ایرانیان است.
واژه «ایرانویج» واژه ای مرکب است که از دو جزء ترکیب یافته است: جزء نخست آن «ایران» و جزء دوم آن «ویچ» است. ویچ به معنی تَخمه و نژاد است؛ از این رو، ایرانویچ به معنی تَخمه و نژاد ایرانیهاست. هنگامی که جایی به این نام نامیده میشود به ناچار میبایستی آنجا جایگاه نژاد ایرانی باشد و ایرانیان از آنجا برخاسته باشند.
اکنون باید دید «ایرانویچ» از نظر جغرافیایی در کجا واقع شده است. در وندیداد که بخشی از اوستاست چنین آمده است: «نخستین جا و سرزمینی که من، اهورامزدا، آفریدم ایرانویچ بود که از رود ونگوهی دائیتی آبیاری میشود. اهریمن پرمرگ در آنجا مار آبی و زمستان دیو آفریده است. در آنجا ده ماه زمستان و دو ماه تابستان است» (وندیداد، فرگرد یکم).
تأکید وجود سرمای شدید در سرزمین خاستگاه ایرانیان در متن ویدیداد یا وندیداد ناخاسته ذهن را به افسانۀ جمشید و بروز سرمای کشنده و بسیاد شدید در روزگار پادشاهی وی هدایت می کند. آنگونه که در روایات ملّی آمده است؛ در روزگار فرمانروایی جمشید بر جهان، سرمای بسیار کشنده و شدیدی سراسر گیتی را فرا گرفت و او برای در امان نگه داشتن نسل حیوانات، گیاهان و انسان ها از مر گ، از هر گونه جانوری یک جفت را برگزید و در قلعۀ خود جای داد. براین اساس به جز ساکنان قلعۀ یا دژ او سایر موجودات از سرمای طاقت فرسا و کشنده، جان باختند.
معلوم میشود که خاستگاه ایرانیها جای سردی بوده است که از آنجا به خاطر سرما و به سبب نداشتن چراگاه کوچ کردهاند. درباره جای جغرافیایی ایرانویچ بعضی دانشمندان آن را در آسیای مرکزی میدانند و آن را در خوارزم جستجو میکنند. نوشته دیگری هم که این فرضیه را تأیید میکند این است که در وندیداد آمده که ایرانویچ در کنار رود ونگوهی دائیتی واقع شده، و در متون پهلوی، رود ونگوهی دائیتی همان وهرود است که رود جیحون باشد. ایرانیان که به فلات ایران کوچ کردند این فلات را هم ایران نامیدند. واژۀ «ایران» در اوستایی به صورت airya و در فارسی باستان ariya و در سانسکریت به صورت «آریه»آمده است، در اوستا هم نام قوم ایرانی است و هم به معنی «نجیب و شریف» است.درباره محل ایرانویج اختلاف نظر وجود دارد. بعضی از پژوهشگران آن را سرزمینی اساطیری و غیرواقعی دانستهاند برخی نیز پیشنهادهایی برای جایگاه جغرافیایی آن ارائه کردهاند؛ از خوارزم بر ساحل دریاچه آرال در شمال ازبکستان تا آذربایجان، یا تا جنوب یا شمال غرب افغانستان.
مانویان ناحیۀ «آریا ویژن» Aryān-waižan را با ناحیه بر کوهپایه Sumeru برابر دانسته اند؛ جایی که ویشاسپ بر آن حکومت می کرد و متون ختنی، برابری کوه Sumeru در افسانه بودایی با «نوک کوه البرز» (یا ttaira haraysä) در عقیده سنتی اوستایی، ثبت کرده است. برخی از محققان نیز براین باورند که ایران ویچ Airyana Vaējah، اختراع زردشتیان است که ماسک جدیدی به ایده سنتی گیتیشناسی هندوایرانی داده است.
واژه اوستایی airya در زبان پارتی aryan و در پهلوی ساسانی ērān شده است. همین واژه به صورت «انیران» aniran در پهلوی و در شاهنامه به معنی «غیرایرانی و غریبه و خارجی» است. در متن باستانی «یادگار زریران» که احتمال دارد در اواخر دوره اشکانی تألیف شده باشد، واژۀ «ایرانشهر» ēranšahr به معنی کشور ایران آمده است. واژۀ «ایرانشهر» به معنی سرزمین ایرانیان در دورۀ ساسانی شایع بوده و مورد استفاده همگان قرار داشته است(برای اطلاع بیشتر درباره ایرانویچ رجوع شود به کتاب ایرانویچ، نوشته دکتر بهرام فرهوشی، از انتشارات دانشگاه تهران).
واژه «ایران» در سنگ نوشته های ساسانی نیز به کار رفته است. در کتیبه اردشیر بابکان این واژه به زبان فارسی میانه یا پهلوی ساسانی، به صورت ēran و به پارتی aryān نقر شده است. در کتیبه شاپور اول ساسانی نیز واژۀ «ایران» به زبان پهلوی ēran و پارتی aryān آمده است. پس از شاپور اول در سنگ نوشته های دیگر شاهان ساسانی همانند نرسی، شاپور دوم و شاپور سوم نیز این شیوه تکرار شده است(یادداشت خانم دکتر بدرالزمان قریب).
Categories: پژوهش های ایران باستان
Posted: فروردین ۱۶, ۱۳۹۴ ۱۴:۱۷
ناشناس
Posted: فروردین ۱۶, ۱۳۹۴ ۱۸:۲۵
امید
Posted: فروردین ۱۶, ۱۳۹۴ ۱۸:۲۶
امید
Posted: فروردین ۱۷, ۱۳۹۴ ۰۹:۴۴
مهشید
Posted: فروردین ۱۹, ۱۳۹۴ ۱۲:۴۰
علیرضا
Posted: اردیبهشت ۶, ۱۳۹۴ ۰۷:۱۳
Nima
Posted: اردیبهشت ۸, ۱۳۹۴ ۰۸:۵۲
ناشناس
Posted: خرداد ۲, ۱۳۹۴ ۰۹:۳۳
ایرانی