Menu

فرزندان و نوادگان یزدگرد سوم در چین

 

 

 daryaee

 

 

 

دکتر تورج دریایی، استاد تاریخ ایران باستان

دانشگاه ارواین کالیفرنیا

«پیروز شاه پارس (ایران) ژنرال بزرگ گارد جنگی راست و سپهبد پارس (ایران)»

منابعی که در مورد حکومت آخرین شاه ساسانی یعنی یزدگرد سوم در دست داریم تماما بر پایه منابع ساسانی و به خصوص روایاتی است که تاریخ‌نگاران مسلمان دو یا سه سده پس از فروپاشی آن سلسله نوشته‌اند. از این رو آنچه بر یزدگرد سوم و خاندان او پس از دوران پادشاهی‌اش گذشته است به تنهایی بر اساس این منابع نمی‌تواند آگاه کننده باشد.

مهمترین منبع گزارش‌های تاریخی و روایی حکومت یزدگرد سوم، تاریخ طبری است که اغلب متوجه فتوحات اعراب در آن زمان است. طبری درباره یزدگرد سوم می‌نویسد که در زمان برادرکشی شیرویه، او در استخر (اصطخر) پنهان شده بود و در سال ۶۳۲ میلادی در آتشکده آناهیتا [آتشکده آناهید یا آناهیتا که از آن بعنوان پرستگاه آناهیتا یاد شده در شهر استخر فارس همان جایی است که خاندان ساسان از گذشته‌های دور تولیّت و موقعیت دینی نگهداری آتش آن را داشتند و برای شاهان ساسانی جایگاهی بعنوان مشروعیت‌بخشی به سلطنتشان را داشت] تاجگذاری کرد. یزدگرد در زمان به تخت نشستن بیش از ۱۵ یا ۱۶ سال نداشت. چهار سال بعد جنگ قادسیه و چند سال بعد از آن جنگ نهاوند، باعث شکست کامل ساسانیان در ایرانشهر شد.

در زمانی که گروهی از ایرانیان در مقابل اعراب در نواحی مختلف ایستادگی می‌کردند و کم‌کم معلوم می‌شد که دیگر نمی‌توان با مهاجمین جنگید، مدارکی وجود دارد که نشان می‌دهد خاندان ساسانی همراه با گروه کثیری از ایرانیان به چین رفتند و با کمک فغفور چین برای آزادکردن ایرانشهر تلاش نمودند. یزدگرد در سال ۶۵۱ م در شرق ایران کشته شد. کشته شدن او به صورت داستانی بازگو شده است که توسط آسیابانی به قتل رسید، اما به‌نظر می‌رسد که روایت ثعالبی در این که سواران ماهویه یزدگرد را یافتند و او را در همانجا با طناب خفه کردند، موثق‌تر می‌نماید.

اما وی قبل از این رخداد تلاش بسیار کرد تا با کمک فغفور چین و قوای تازه نفس، پیروز شود. از این زمان است که منابع چینی به‌خصوص تاریخ‌های تانگ به ما در این باره کمک می‌کند. دو کتاب تاریخی مهم وجود دارد یکی«تاریخ جدید تانگ» است و دیگری «تاریخ قدیم تانگ». با این که دو کتاب با یکدیگر تفاوتهایی دارند، روایت آزاد ساختن ایرانشهر در آن وجود دارد. این متون را شاوانز نزدیک به یک سده پیش به زبان فرانسه ترجمه کرده است. به علاوه مدارک جدیدتری توسط تاریخدانان چینی ارائه شده است که به اطلاعات ما در این مورد می‌افزاید. همچنین چین‌شناس ایتالیایی، فُرته مطالعات گرانبهایی درباره تاریخ این دوره ارائه داده است که به آن توجه خواهیم کرد.

یزدگرد سوم ( issu-ssu/i-ssu-hou) در سال ۶۳۸م یک گروه را به رهبری mo-se-pan (مرزبان) به چین فرستاد تا از آن دولت کمک بگیرد. فُرته نشان داده است که تاریخ این سفر باید ۶۴۷م باشد ولی پیش از آن نیز در سال ۶۳۹ م یزدگرد گروه دیگری را به آنجا فرستاده بود. در میان این گروه دو پسر و سه دختر یزدگرد نیز بوده‌اند.

در سال۶۵۸م پیروز (Piru-szu) یکی از پسران یزدگرد از فغفور چین به نام گازنگ (۶۴۹-۶۸۳) کمک خواست. پیروز توانست با کمک چینیان در سال ۶۵۸م دولت پارسی(po-szu= ایرانی) را با پایتختی زرنگ (chi-ling) بوجود آورد. این فرصت برای حکومت پیروز همزمان بود با خبر باز پس‌گیری سیستان بین سال‌های ۶۵۸ و ۶۶۳م حکومت دوم ساسانی (دربار دوم یا نظیر آنچه بر روی سکه‌های ساسانی نوشته شده؛ درِ دو) در سیستان برپا شد.

شاید به همین دلیل است که سکه‌های بسیاری از یزدگرد برای سال بیستم پادشاهی وی (۶۵۰/۶۵۱) با ضرب سیستان وجود دارد که به نظر سکه‌شناسان احتمالا پس از سال ۶۵۱ و مرگ یزدگرد ضرب شده‌اند. این امر ممکن است به آن معنی باشد که پیروز همچنان سکه های ساسانی را به نام پدرش ضرب می‌کرده و این، خود نشان از تلاش خاندان ساسانی برای کسب حقانیت و مشروعیت و یا احتمالا به معنی حکومت پیروز در نواحی شرقی ایرانشهر (سیستان) بوده است.

سکه یزدگرد سوم ضرب سیستان در سال بیستم پادشاهی او

طبق منابع چینی، فغفور گازنگ در ۱۴ فوریه سال ۶۶۳م پیروز را به عنوان حاکم منصوب کرد، اما پیروز در سال ۶۷۳ یا ۶۷۴م دوباره به دربار فغفور رفت که این موضوع نشان دهنده شکست او از اعراب است. آیا بین سالهای ۶۵۸ تا ۶۷۳م او هنوز با اعراب در جنگ بوده است؟

در سال ۶۷۳ یا ۶۷۴م بود که پیروز ناحیه سیستان و دومین پادشاهی ساسانی را از دست داد، چون طبق منابع چینی وی از ۲۴ ژوئن ۶۷۳ تا ۱۱ فوریه ۶۷۴م در پایتخت فغفور حضور داشته است ولی او بار دیگر به غرب (ایرانشهر) بازگشت و در سال بعد در ۱۷ ژوئن ۶۷۵م برای آخرین بار به دربار چین آمد. او توسط گازنگ لقب (you wuwei jiangium) [معادل فارسی: ژنرال گارد جنگی راست] را دریافت کرد که یکی از شانزده لقبی بود که در کاخ سلطنتی چین برای بزرگان از آن استفاده می‌شد. او در سال ۶۷۷م دستور داد یک معبد به نام Bosi-si ((معبد پارسی= پارسیگ Bosi) در منطقه شینجان بسازند.

پیروز در سال ۶۷۸ یا ۶۷۹ م درگذشت. اما خاندان ساسان آرزوی خود را برای بازگشت به فرمانروایی از دست نداد. به توصیه ژنرال چینی پی ژینگجین (Pei Xingian) به فغفور، پسر پیروز به نام نرسه (ni-nie-che) در تبعید بر تخت شاهنشاهی ایران نشست. پرفسور آرتور کریستنسن به اشتباه یا بدون توجه به منابع چینی این تاریخ را ۶۷۲ میلادی تخمین زده است، ولی فُرته آن تاریخ را به‌تازگی تصحیح کرده است. در اینجا باید گفت که منابع ایرانی نیز سلطنت پیروز را به یاد داشته‌اند. از او در بخش هجدهم بُندَهِش چنین یاد شده است: « پسر یزدگرد به هندوستان شد، سپاه و گُند [گُند به معنی لشگر و سپاه است و معرب آن واژه جند است که اکنون استفاده فراوان دارد] آورد، پیش از آمدن به خراسان درگذشت، آن سپاه و گُند بیاشفت».

در اینجا مقصود ازهندوستان به‌طور حتم تخارستان و آسیای میانه امروزی است. زیرا بنا به گفته بیرونی ساکنان زرتشتی سُغد بر این باور بودند که پنجاب و شمال آن و کوه‌هایش یعنی هندوکش به‌عنوان هند/سند شناسایی می‌شده است. پسر یزدگرد در چین دفن شد ولی تا امروز مجسمه او که – به مانند دیگر مجسمه‌ها در این قبرستان بدون سر است، در برابر آرامگاه گازنگ وجود دارد.

پشت مجسمه مذکور این کتیبه نقر شده است:

you xiaowei da jiangiun jilan Bosi dudu Bosi wang Bilusi

«پیروز شاه پارس (ایران) ژنرال بزرگ گارد جنگی راست و سپهبد پارس (ایران)»

 تصویر مجسمه های بی سر در آرامگاه گازنگُ امپراتور چین در شیانلینگ

تصویر مجسمه‌های بی‌سر در آرامگاه گازنگ امپراتور چین در شیانلینگ

 

با توجه به این موضوع باید گفت که نظر زنده یاد مهرداد بهار در یادداشت‌هایش بر بندهش درباره پیروز که «مدارک تاریخی از گریز او به چین حکایت می‌کند و ظاهرا کوششی هم برای بازگشت نکرد و عمری به خصب عیش در چین به سر برد» نادرست است.

نرسه، پسر پیروز نیز به نوبه خود در سال ۶۷۹م همراه سربازانی برای آزاد ساختن ایرانشهر به غرب رفت و در نواحی تخارستان به مدت ۳۰ سال با اعراب جنگید. او در سال ۷۰۸ یا ۷۰۹م به پایتخت چین بازگشت و عنوان ژنرال گارد چپ (zou tunwei jiagiun) را دریافت کرد.

مجسمه او نیز در همان جایی که مجسمه پدرش هست وجود دارد. او با نام نرسه خدای پارس (manmei da shouing) مشخص شده است. پس از آن در سال‌های ۷۰۵م بلخ، ۷۰۹م بخارا و در سال ۷۱۳م سمرقند و فرغانه توسط اعراب تسخیر شدند و پس از آن به پامیر و کاشگر راه یافتند و با فرستادن نامه‌ای از فغفور چین خواستند نواده یزدگرد را تسلیم کند. اما تا زمانی که نرسه در شرق بود اعراب نتواستند این مناطق را تسخیر کنند؛ این امر احتمالا نشانه قدرت او، جنگهای سخت و ایستادگی وی و همراهانش در نواحی شرقی ایرانشهر بوده است.

پیشنهاد مدیر سایت :   جشن تیرگان

Categories:   پژوهش های ایران باستان, پژوهش های ایران ساسانی

Comments

  • Posted: تیر ۱۸, ۱۳۹۴ ۰۹:۱۶

    ناشناس

    مطلب خوبی بود
    • Posted: شهریور ۲۴, ۱۳۹۸ ۱۲:۵۶

      ناشناس

      (:
  • Posted: مرداد ۵, ۱۳۹۴ ۱۱:۴۵

    کاوه

    درود و سپاس
  • Posted: مرداد ۲۵, ۱۳۹۶ ۰۹:۳۲

    مهریار ساسانیان

    متاسفانه تاریخ ایران تاحدودی تحریف شده!
  • Posted: آبان ۵, ۱۳۹۷ ۰۱:۳۱

    ناشناس

    هر وقت موضوع تاریخی از حمله اعراب میخونم ناخودآگاه اشک تو چشمام جمع میشه
    • Posted: مرداد ۲۹, ۱۳۹۹ ۱۹:۱۰

      ساسان

      درود به شرفت
    • Posted: مهر ۱۲, ۱۳۹۹ ۰۳:۱۴

      دکتر ایرج تهرانی

      دوست عزیز چه بخواهیم چه نخواهیم اعرب باید به ایران حمله می‌کردند چراکه، این خواست خدا بود تا دین حق پیروز باشد ولی اینکه ب ایرانیان ظلم بسیار داشتند، بله حق است
      • Posted: مهر ۱۴, ۱۴۰۱ ۰۱:۱۷

        یزدگرد سوم

        هیچم دین حق نبود و هنوزم نیست
      • Posted: آذر ۲۱, ۱۴۰۱ ۱۴:۵۶

        ناشناس

        دقیقا
      • Posted: بهمن ۲۱, ۱۴۰۱ ۲۲:۰۲

        افشین

        اگر خواست خدا جنگ و خونریزی است!!!!!!!
    • Posted: دی ۲۵, ۱۴۰۰ ۱۳:۰۳

      ariamaram.arch@gmail.com

      بخدا منم. اصن باورم نمیشه چرا اینقد ساده این گوهر رو از دست دادیم 😔
  • Posted: آذر ۱۹, ۱۳۹۸ ۲۱:۱۹

    ناشناس

    خیلی أموزنده بود سپاس
  • Posted: خرداد ۳۰, ۱۳۹۹ ۱۱:۰۷

    روباه صحرا

    خوب بود، ولی از استاد بعیده که از کلمه (پارس) که از ظرف خارجیان برای اشاره به «ایران» استفاده میشود و در تاریخ میشده است استفاده کنند. میدونم که ترجمه تحت لفظی Bosi میشه پارس ولی در ترجمه باید برگردد بشود ایران.
    • Posted: مرداد ۲۹, ۱۳۹۹ ۱۹:۰۹

      ساسان

      پارس همون پرشیا قدمت طولانی تری نسبت به ایران داره ..... از زمانی که اسم این کشور شد ایران خانم مشکلات ما هم شروع شد....
      • Posted: آذر ۲۲, ۱۳۹۹ ۱۰:۴۸

        فرشید

        سلام قدمت ایران بسیار بیشتر از واژه پارس است. قدمت «ایران» به نخستین حضور آریایی‌ها در این سرزمین بازمی‌گردد و خود واژه ایران برگرفته از واژه ائیرینه است که مشتق از «آریایی» است اما واژه پارس نام اقوامی بوده که در مرکز و جنوب فلات ایران زیسته‌اند و در دوران هخامنشیان و ساسانیان امپراطوری های عظیمی تشکیل داده‌اند. خود بنیانگذار هخامنشیان که کورش است، نوه آخرین پادشاه ماد بوده است. دیاکونوف در تاریخ ماد معتقد است، مادها به نواحی شرقی سرزمین های خود عنوان پارسه یا پارسوا داده بودند به معنی «آن طرف»؛ گویا واژة پارس در اصل به‌معنی «آن سو» بوده است که مادها بر سرزمین های شرقی خود اطلاق کرده بودند.
        • Posted: آذر ۲۳, ۱۳۹۹ ۱۳:۵۶

          ساسانیان

          با سپاس از دیدگاه محترم شما نظریه‌ها و فرضیه‌های متعدد و متفاوت پیرامون این موضوع وجود دارد که در تکمیل و تایید یکدیگر و گاهی در تضاد و رد دیگری نگاشته شده‌اند. نظریه دکتر دریایی یکی از آنهاست و در ادامه نظریه دکتر خالقی مطلق نیز قابل توجه است. لطفا این پژوهش را نیز مطالعه بفرمایید: http://sassanids.com/%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85-%d8%b1%d8%b3%d9%85%db%8c-%da%a9%d8%b4%d9%88%d8%b1-%d8%af%d8%b1-%d8%af%d9%88%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%b3%d8%a7%d8%b3%d8%a7%d9%86%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%88/
    • Posted: شهریور ۳, ۱۳۹۹ ۱۳:۴۳

      ناشناس

      بله درست می گویید پارس فقط به یک قوم ایرانی یا همان آریایی اشاره می کند در حالی که در ایران اقوام آریایی دیگری مانند ماد و پارت و سکا و ... نیز وجود دارد. ولی اگر دقت کنید در همه جای متن در جلوی کلمه پارس در پرانتز از کلمه ایران استفاده می شد ولی در اینجا فکر کنم حواسشان نبود.
  • Posted: مهر ۱۲, ۱۳۹۹ ۰۳:۱۵

    دکتر ایرج تهرانی

    دوست عزیز چه بخواهیم چه نخواهیم اعراب باید به ایران حمله می‌کردند چراکه، این خواست خدا بود تا دین حق پیروز باشد ولی اینکه به ایرانیان ظلم بسیار داشتند، بله حق است پس بهتراست درکنار پاسداری از زبان و فرهنگ نژاد دینمان را نیز پاس بداریم پاسخ
    • Posted: مهر ۱۴, ۱۴۰۱ ۰۱:۱۹

      ناشناس

      دین حق نبوده اعراب هم وحشی بودند
  • Posted: بهمن ۳۰, ۱۴۰۱ ۱۱:۴۸

    ناشناس

    متاسف میشم وقتی از یک ایرانی چنین حرف های رو میشنوم