جشن یلدا
یلدا واژهای سریانی و به معنی میلاد و ولادت است. رومیان جشن یلدا را ناتالیس آنویکتوس (Natalis Invictus) یعنی روز تولد مهر شکست ناپذیر مینامیدند. برخی باورها برآن است که یلدا در اصل، جشن ظهور میترا یا مهر بوده که مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد مسیح دانستهاند. جشن یلدا آیین بزگداشت شب آغاز زمستان و آخرین شب پاییز (بلندترین شب سال) است.
مراسم جشن یلدا برای ایرانیان رسمی مهم و همیشگی بوده است؛ چه در نعمت و رفاه چه در جنگ و فقر.
کهنترین منابع نوشتاری تاریخی پس از اسلام که جشن یلدا در آنها توصیف شده است را میتوان آثارالباقیه اثر ابوریحان بیرونی(۳۶۲-۴۲۰ ه.ق) و زین الاخبار اثر محمود گردیزی (متولد حدود ۴۰۰ ه.ق) دانست.
یلدا جشنی مردمی و بر پایۀ عشق و علاقۀ مردم ایران است که سلسلههای فرمانروای پیشین نقشی بر آن نداشتهاند. اگرچه میتوان پنداشت دولت ساسانی نسبت به این جشن کمتوجه بوده که دلیل آن احتمالاً علاقمندی پیروان مغان مادی و مهرپرستان به جشن یلدا و ریشههای کهن پیشا زردشتی آن بوده است.
گفته میشود در ایران باستان روز نخست دیماه را به خورشید نسبت میدادند که منطقی بهنظر میرسد. ایرانیان براین باور بودند که در این روز، خورشید دوباره زاده میشود. جشن یلدا را غنیترین آیین ایرانی پس از جشن نوروز میدانند. در شب یلدا مراسم و آیینهایی برگزار میشد و مردم آن شب را تا بامداد بیدار میماندهاند تا بتوانند طلوع خورشید تازه متولد شده را نظارهگر باشند.
یکی دیگر از آیینهای ایرانیان باستان در جشن یلدا، تزیین درختی سبز به نشانۀ سبزی و جاودانگی به مفهوم روز تولد خورشید بود. دختران جوان در این شب لباسهای بافته شدۀ نقرهای را به آن درخت میبستند و برای آیندۀ سپید و روشن خود و خانوادههایشان آرزوهای شیرین میکردند.
در ایران باستان باوری وجود داشت که روز آفریدۀ مزدا و شب آفریدۀ اهریمن است؛ از این روی ایرانیان در شب آتش میافروختند تا خانهها روشن باشد و نیروهای شر، دیوان، پریان و جادوگران از خانههایشان رخت بربندند.
به اعتقاد نیاکان باستانی ما در شب یلدا بین تاریکی و روشنی کارزاری برپاست. آنان بر این گمان بودند که هر کس در شب یلدا تا بامداد با سرگرمیها و خوردن خوراکیها خود را مشغول کرده و نخوابد، بیداری او کمکی به فرشتۀ راستی و نظم در گیتی خواهد بود. بدین ترتیب آنان در انتظار پایان یافتن این کارزار با دمیدن صبح و دیدهشدن نخستین فروغ روشنی میماندند و پس از دیدن پگاه خورشید آن را جشن میگرفتند.
جشن یلدا نشانی از دانش کیهانی نیاکان ما ایرانیان نیز هست، چرا که به گاهشماری خورشیدی دست یافته بودند. آنان به این شب «شب چله» نیز میگفتهاند، زیرا از فردای آن، چلۀ بزرگ که چهل روز به طول می انجامید، آغاز میشود.
امروزه در میان هیاهوی ماشینها و همهمه رسانهها، دیگر صدای پدربزرگها و مادربزرگهایی که شب یلدا زیر کرسی گرم محبت، برای بچهها و نوههایشان داستان تعریف میکردند، شنیده نمیشود. از آن همه شاهنامهخوانی و عشق به حافظ و مشاعره، پختن نان و خوراکیهای جورواجور، تدارک میوه و نگهداری آن به زحمت آویزان کردن از سقف و در پاکَنه * پنهان کردنش خبری نیست. امروزه شاید یلدایمان رنگ و بوی کهن خود را از دست داده است، اما باز هم آن را زنده نگاه میداریم تا یادمان نرود که؛ مهر زایشی همیشگی دارد.
*(Pakane) پاکنه : پلهای که داخل قنات، کاریز، پی آب، یا جای دیگر کنده باشد.
نازیلا ابویی مهریزی
منابع و مآخذ:
آموزگار، ژاله، به نقل از سیما سلطانی، بخارا، ۱۳۸۵
رجبی، پرویز، جشن های ایرانی، تهران:قزوین، ۱۳۷۵
شب یلدا، بخارا، شمارۀ ۵۷، آذر و دی ۱۳۸۵
صداقت کیش، جمشید، جشن یلدا، تهران: خجسته، ۱۳۹۰
فرهوشی، بهرام، جهان فرودی، تهران: دانشگاه تهران، ج ۲، ۱۳۸۲
Categories: پژوهش های ایران باستان, پژوهش های ایران ساسانی
Posted: آذر ۲۹, ۱۳۹۳ ۲۳:۳۲
ناشناس
Posted: آذر ۳۰, ۱۳۹۳ ۱۴:۱۶
سجاد
Posted: آذر ۳۰, ۱۳۹۳ ۱۴:۴۵
وحید
Posted: دی ۱, ۱۳۹۳ ۰۹:۴۴
علياصغر
Posted: دی ۱, ۱۳۹۳ ۱۳:۵۷
نازيلا
Posted: دی ۳, ۱۳۹۳ ۱۰:۵۸
ناشناس
Posted: دی ۱۰, ۱۳۹۳ ۱۱:۴۰
صادق
Posted: دی ۱۴, ۱۳۹۳ ۲۰:۲۴
عرفان
Posted: آذر ۲۷, ۱۳۹۴ ۲۰:۴۲
ناشناس