فرش ایرانی
یکی از مهمترین مظاهر تجلی نمادهای فرهنگ کشورمان در فرش دستباف ایرانی نهفته است، بگونهای که میتوان گفت؛ فرش ایرانی سراسر نمادِ جهانبینی، ژرفاندیشی و احساس و عشق ایرانیان از دوران باستان تاکنون بوده است. نقوش فرش ایرانی تجسم باغ زیبای ایرانی و فرش بهشت است. ضمن آنکه اصول زیباییشناسی و طراحی اصیل ایرانی نیز در آن رعایت شده است. در واقع فرش دستباف ایرانی هنری چندوجهی است که کاربردهای گوناگون دارد و تحت تأثیر باورهای دینی، فرهنگ بومی، آیینهای محلی و گونهای معادشناسی شکل گرفته و در طول تاریخ به حیات خود ادامه داده است.
طرح اسلیمی را میتوان نمونۀ بیبدیل و زیبا از طراحی ایرانی-اسلامی دانست که متشکل از دو گونه طراحی متفاوت ولی درهم آمیخته است؛ طرحهای گیاهان و طرحهای درهمبافته. طرحهای درهمبافته در حقیقت نماد اندیشه هندسی و معماری هستند و طرحهای گیاهان ترسیمکنندۀ توازن و ریتم. نکته جالب اینکه، ترکیب دو گونه متفاوت و متمایز طرح گیاهی و هندسی درواقع، تجسم نمادین مراقبه، تدبیر و تعقل ایرانیان در درک توازن وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت است. همچنین اصرار بر تقارن اجزای طرح کلی بهشدت رعایت شده است.
ویژگی بارز نقش اسلیمی که یکی از اصلیترین نقوش مادر در طراحی هنر معماری (کاشیکاری و گچبری) ایرانی و نیز فرش دستباف این فرهنگ است، نشاندادن حرکت و زایش پیدرپی طبیعت بهشکل شاخههای درهم تنیدۀ گیاهان و بازی چشمگیر حیوانات در میان آنهاست. ضمن آنکه حرکات مارپیچی شاخهها و گیاهان مبتنی بر طبیعت نیست و برخی ویژگیهای عرفانی اجزای طبیعت و شاید سماء نباتات را به ذهن نزدیک میکند. با این وجود، تمامی نقوش متفرق و پیچ در پیچ اسلیمی، در نهایت به نقطه مرکزی فرش یعنی ترنج که کانون وحدت و ثقل طراحی آن است ختم میشود؛ گمان میرود این همان نماد وحدت در کثرت و البته جهانبینی و خداشناسی توحیدی ایرانیان باستان باشد.
وجود حیوانات اسطورهای در نقوش فرشهای ایرانی نیز یکی دیگر از ویژگیهای نمادین آن است. تصاویر سیمرغ، شیر، قوچ، آهو و پرندگان هرکدام نشان از باورهای کهن ایران زمین دارند. بطور مثال قوچ یا میش در فرهنگ ایران باستان نماد فره ایزدی بوده است. به این معنی که ایزدان و یا اهورمزدا برای راهنمایی برخی انسانهای برگزیده در شرایط ناگوار از آن استفاده میکردند. در داستان هفتخوان رستم زمانی که تهمتن در سرزمینی خشک به تشنگی دچار میشود، درست زمانی که گریزی ندارد، قوچ یا میشی او را به چشمۀ آب پنهانی راهنما میشود. وجود تصویر میش در برخی نقش برجستههای دوران باستان نیز بهعنوان نماد فره ایزدی برای پادشاه دانسته شده است؛ همینطور سیمرغ و همای.
میدانیم شیر در فرهنگ کهن ایرانی نماد شجاعت و فرمانروایی بوده است. نقش شکار شیر توسط پادشاهان ساسانی که در دوره نخست شاهنشاهی ساسانیان به شکل نقوش برجسته و سنگنگاره و در دوره دوم بر روی بشقابهای نقره مطلا ظهور یافت، نماد شجاعت و بیبدیل بودن پادشاه و داشتن حق فرمانروایی و مشروعیت سلطنت بود.
نکته دیگر نامهای سنتی نقوش فرشهای دستباف ایرانی است که جنبههای نمادین دارند. این نامها اغلب تمنای انسان خاکی برای رسیدن به هدف غائی یعنی بهشت موعود که برگرفته از تجسم تصویری وجوه طبیعت زیبای این سرزمیناند را تداعی میکند. نقوشی که باغ ایرانی را بهشکل چهارفصل و همیشگی و با بکارگیری رنگهای زنده و پرحرارت و بیخزان در فضای خانههای ایرانی میگسترند.
برای مطالعه بیشتر مطالبی درباره فرش پازیریک و فرش ترکمن بر روی کلید واژهها کلیک کنید.
Categories: پژوهش های ایران باستان