نوروز و یاد دکتر عبدالحسین زرینکوب
«من هر سال، یکی-دو روزی از نوروز پیرترم، چرا که درست یکی-دو روز قبل از ولادت سال ۱۳۰۲ بود که من در بروجرد چشم به دنیا گشودم. میپندارم عشقی هم که به گل و گیاه و سبزه و درخت میورزم از همین پیوندی است که با نوروز و بهار دارم».
روزهای واپسین اسفند هرسال و فرا رسیدن نوروز یادآور زاد روز دکتر عبدالحسین زرینکوب است. از این روی نگاهی گذرا بر زندگی این پژوهشگر، مورخ و ادیب معاصر کشورمان خواهیم انداخت.
در واپسین روزهای سال ۱۳۰۱ خورشیدی در بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش استاد عبدالکریم عبائی معروف به شیخ زرگر، اهل زهد بود و در سنین قبل از چهل سالگی حرفه زرگری را که به تشویق و الزام عموی خود حاجی محمدحسین کدخدای صنف زرگران بروجرد از کودکی بدان اشتغال داشت ترک کرد و به امور فلاحت پرداخت. کراهت وی از ادامه آن شغل که به اعتقاد وی طبعاً متضمن معاملات شبهه میشد تا حدی بود که در همان ایام اشتغال هم بهرغم آنکه در شهر نزد برخی علماء و طلاب به شیخِ زرکوب شهرت یافته بود هنگام اخذ سجل احوال [شناسنامه] با اصرار تمام عنوان زرین کوب را انتخاب کرد تا نام زرکوب در مورد وی سبب شبهه در امر شغل نباشد.
شهرتش به شیخ زرکوب از آن رو بود که چون علاقه و شوق وافری به اقامه مجالس وعظ و تعزیت داشت و غالب وعاظ و اهل منبر که از بلاد دیگر مخصوصا قم و اصفهان و مشهد و تهران برای افاضه به بروجرد میآمدند با وی مأنوس و محشور می شدند و بعضی به بیرونی خانه وی وارد می شدند. یک تن از این وعاظ که اهل اصفهان و گویا شیخ تقی نام داشت در بدو ورود قصیدهای در وصف بروجرد گفته بود و یک بیت معروف منسوب به ناصرالدین شاه را هم در آن تضمین کرده بود. در طی این قصیده از زرگر بروجرد بدینگونه یاد کرده بود:
قونیه راگو مبر تو نام فریدون در بر زرکوب خوش عیار بروجرد
از آن پس غالباً طلاب و اهل منبر وی را به عنوان زرکوب میخواندند. پدر وی ملا عبدالرحمن خوانساری هم اهل زهد بود و به همین جهت با آنکه روحانی بود، برای آنکه چیزی به نام وجوه اخذ نکرده باشد به داد و ستد هم اشتغال داشت و مختصر تجارتش شامل معامله فرش و قالی بود. یک برادر ملا عبدالرحمن که شیخ باقر نام داشت و دخترش در حباله استاد عبدالکریم در آمد، در عین اشتغال به علم به شغل عطاری مشغول شد و بعد از خروج از مدرسه، داورسازی پیشه کرد. برادر دیگر ملاعبدالرحمن شیخ استاد غلامحسین بروجردی از شاگردان معروف حاج شیخ هادی نجمآبادی بود و همو بود که به اشارت مرحوم نجمآبادی تعلیم میرزا علی اکبر دهخدا را بر عهده داشت.
فقط یک برادر از برادران ملاعبدالرحمن، به حرفه زرگری پرداخت و همان حاجی محمد حسن بود که اولاد نداشت و استاد عبدالکریم و برادرانش را که از پدر یتیم مانده بودند در کودکی به حرفه زرگری واداشت. ملا عبدالرحمن و برادرانش فرزندان ملا علیاکبر خوانساری بودند که از اصهفان به بروجرد آمده بود و عیالی از خوانین محلی زند گرفته بود و بدینگونه اولاد او از جانب مادر به خوانین زند منسوب بودند. ملاعلی اکبر در اصفهان در حوزه درس حجت الاسلام سید محمدباقر شفقی اصفهانی اکابر علماء وقت تلمذ میکرد.
خود وی نیز، با آنکه عالم و مدرس بود برای اجتناب از مداخله در وجوهات، آنگونه که در آن ایام نزد زهاد علما معمول بود به تجارت اشتغال داشت و در بروجرد هم مثل اصفهان و خوانسار به صناعت و تجارت چیتسازی اشتغال جست و اکثر اوقات خود و اولادش صرف تحصیل و تدریس بود.
دکتر عبدالحسین زرینکوب در کنار دکتر جمالزاده
عبدالحسین، ضمن تحصیل در مدرسه کمال در سال۱۳۰۷ خورشیدی دروس دینی را نیز در حوزه مدرسه بحرالعلوم آغاز کرد و در تمام مدت اشتغالش به دبیری در دبیرستان های بروجرد آن را ادامه داد. حاصل آن هم، به قول خودش، چیرگی در فقه و تفسیر و ادبیات عرب بود.
دروس استاد و ادیب لغوی و نحوی حاج شیخ علی جواهری او را به مطالعه شعر عربی علاقهمند ساخت. در حدود سال ۱۳۱۸ و ۱۳۱۹ خورشیدی در تهران با مقدمات حکمت آشنا شد. بعدها در معاشرت با بعضی روشنفکران جوان با فلسفه معاصر غرب نیز آشنا شد و مطالعه آثار نیچه، جیمز فریزر، گرنت آلن و هوبرت اسپنسر در اندیشه او تأثیر قابل ملاحظه نهاد. در همان ایام از طریق بعضی صاحب منصبان ایتالیایی و آلمانی که در اوایل جنگ دوم در بروجرد بودند، قدری زبان آلمانی و ایتالیایی فرا گرفت. بعد از فراغت از تحصیلات متوسطه در انتخاب رشته بین مدرسه افسری، حقوق و حوزه علمی در تردید بود ولی سرانجام معلمی را انتخاب کرد.
اشتغال به تدریس در مدارس خرم آباد و بروجرد وی را به مطالعه بعضی مواد علمی که تدریس آن به وی واگذار شد واداشت و قسمتی از دروس فیزیک و هندسه و علم الحیات را در دوره اول و دوم متوسط تدریس کرد و این معنی وی را به علوم ریاضی و فیزیکی که در هنگام اشتغال به رغبت زیادی به آنها نشان نداده بود علاقه مند کرد. بعدها تدریس زبان انگلیسی و فرانسوی و همچنین تدریس تاریخ و فلسفه در قسمتی از دوره دوم متوسطه در بروجرد و تهران علاقه شدید وی را به مباحث مربوط به تاریخ و فلسفه برانگیخت. اولین اثر وی که نشر یافت شامل شعر و نقد شعر میشد.

در سال ۱۳۲۷ موفق به اخذ درجه لیسانس از دانشکدۀ ادبیات شد و مدتی نیز به روزنامهنگاری پرداخت. پس از آن ضمن تحصیل دکتری در ادبیات فارسی، به علم ملل و نحل و مباحث مربوط به کلام و مناظرات علاقه پیدا کرد. در آن ایام رسالهای در شرح برخی ابیات گلشن راز توجهاش را جلب نمود، ازین رو بعد از پایان تحصیلات دکتری به تدریس تاریخ کلام، و تاریخ ادیان پرداخت. همچنین در درس تاریخ اسلام و تاریخ علوم اسلامی، مساعد و معاون سید حسن تقیزاده شد. در همان سالها خلاصهای از درس تاریخ تصوف وی به نام «ارزش میراث صوفیه» در مجله یغما منتشر شد.

در سفرهای خارجی که برای شرکت در همایشهای بینالمللی، از جمله کنگره شرق شناسی، مجامع اسلامی، و کنگره تاریخ و تاریخ ادیان صورت گرفت، با شماری از دانشمندان آشنا شد. سپس در تهران زبانهای باستانی را فراگرفت. در پایان سفرهایی که به لبنان، عراق، سوریه، اردن، پاکستان، هندوستان و امریکا کرد سرانجام به تدریس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران دعوت شد.
دکتر زرینکوب در سالهای ورودش به دانشکده، با خانم قمر آریان آشنا شد. وی تعریف کرد که آشنایی آنها در فضای دانشکده نزدیک به ۹ سال ادامه یافتهبود، تا آنکه سرانجام عبدالحسین زرینکوب، که سیساله شدهبود، از آریان خواستگاری کرد. به گفتهٔ خودش، زمانی که ماجرا را با پدرش مطرح کرد، شنید که پدرش بهخوبی با زرینکوب آشناست و مقالاتی از او خوانده، اما همواره تصور میکرده که نویسندهٔ آن مقالات باید مردی ۵۰ساله باشد.
این دو در سال ۱۳۳۲ با هم ازدواج کردند و تحصیلات خود را در مقطع دکتری نیز ادامه دادند. جالب آنکه زرینکوب نفر اول و آریان نفر دوم در کنکور دکتری بودند و پس از فارغالتحصیلی، سالهای سفرشان آغاز شد. قمر آریان سالهای بسیاری را همراه با همسرش در هند، چندین کشور اروپایی و عربی و لبنان گذراند.

دکتر عبدالحسین زرینکوب در ۲۴ شهریور سال ۱۳۷۸ هنگامیکه ۷۷ سال داشت، در تهران درگذشت.
آثار مکتوب برجای مانده از دکتر عبدالحسین زرینکوب فهرست بلندی است که سبب حیرت خواننده از همت و دانش وی میشود:
تالیفات در حوزه شعر و ادبیات:
• ۱۳۲۳ فلسفه شعر
• ۱۳۳۸ نقد ادبی
• ۱۳۴۳ با کاروان حله (مجموعهای از نقد ادبی)
• ۱۳۴۶ شعر بیدروغ، شعر بینقاب
• ۱۳۴۹ از کوچه رندان (بحث و بررسی و نقد اشعار حافظ)
• ۱۳۶۳ سیری در شعر فارسی (بحثی انتقادی در شعر فارسی و تحول آن با نمونههایی از شعر شاعران)
• ۱۳۶۴ سِرّ نی (نقد و شرح تحلیلی و تطبیقی مثنوی معنوی)
• ۱۳۶۶ بحر در کوزه (نقد و تفسیر قصهها و تمثیلات مثنوی معنوی)
• ۱۳۷۰ پلهپله تا ملاقات خدا (دربارهٔ زندگی، سلوک، و اندیشه مولانا. و نیز نحوه آشنایی با شمس تبریزی و چگونگی اثرپذیری روحی و طوفان تصوفی که در وی عارض گردید و نیز اطلاعات باارزشی در مورد کودکی و نوجوانی مولانا و نیز شرح احوالات شاگردان معروفش حسامالدین چلبی و صلاحالدین زرکوب)
• ۱۳۷۲ پیر گنجه در جستجوی ناکجاآباد (شرح حال نظامی گنجوی و بررسی اشعار و آثار وی و نیز شرح تفصیلی تاریخ آن دوران)
• ۱۳۷۲ آشنایی با نقد ادبی
• ۱۳۷۵ از گذشته ادبی ایران
• ۱۳۷۷ از نی نامه
• ۱۳۷۸ دیدار با کعبه جان (درباره زندگی و آثار و اندیشه خاقانی)
• ۱۳۸۱ نامور نامه (درباره فردوسی و شاهنامه)
تالیفات در حوزه تاریخ ایران:
• ۱۳۳۰ دو قرن سکوت (درباره اتفاقات تاریخی دو سده بعد از حمله اعراب به ایران)
• ۱۳۴۳ تاریخ ایران قبل از اسلام
• ۱۳۴۳ تاریخ ایران بعد از اسلام
• ۱۳۵۴ فتح عرب در ایران
• ۱۳۶۴ تاریخ مردم ایران (دو جلد)
• ۱۳۷۳ روزگاران (تاریخ ایران از آغاز تا سقوط سلطنت پهلوی)
• ۱۳۷۵ دنباله روزگاران ایران، تاریخ ایران از آغاز تا سقوط سلطنت پهلوی
• ۱۳۷۵ روزگاران دیگر
• ۱۳۸۶ آشنایی با تاریخ ایران
تالیفات در حوزه تاریخ اسلام:
• ۱۳۴۶ بامداد اسلام
• ۱۳۴۸ کارنامه اسلام
تالیفات در حوزه اندیشه:
• ۱۳۴۲ ارزش میراث صوفیه
• ۱۳۵۳ فرار از مدرسه
• ۱۳۵۷ جستجو در تصوف ایران
• ۱۳۶۹ در قلمرو وجدان (سیری در عقاید، ادیان و اساطیر)
• ۱۳۷۷ شعله طور
آثار برجای مانده در حوزه ترجمه متون:
• ۱۳۲۶ بنیاد شعر فارسی
• ۱۳۲۸ ادبیات فرانسه در قرون وسطی
• ۱۳۲۸ ادبیات فرانسه در دوره رنسانس
• ۱۳۳۲ شرح قصیده ترساییه خاقانی
• ۱۳۳۷ فن شعر ارسطو
• ۱۳۵۷ ارسطو و فن شعر
مجموعه مقالات:
• ۱۳۵۱ یادداشتها و اندیشهها
• ۱۳۵۳ نه شرقی، نه غربی، انسانی
• ۱۳۵۶ از چیزهای دیگر مجموعه چند یادداشت پراکنده
• ۱۳۶۳ با کاروان اندیشه
• ۱۳۶۵ دفتر ایام، مجموعه گفتارها، اندیشهها، و جستجوها
• ۱۳۶۸ نقش بر آب، جستجویی چند در باب شعر حافظ، گلشن راز، گذشته نثر فارسی و ادبیات تطبیقی
• ۱۳۷۶ حکایت همچنان باقی
• ۱۳۴۷ تک درخت
• ۱۳۵۴ تاریخ در ترازو
Categories: پژوهش های ایران باستان
Posted: فروردین ۲, ۱۳۹۵ ۱۱:۰۱
ناشناس
Posted: فروردین ۲, ۱۳۹۵ ۲۳:۴۴
شريفيان
Posted: فروردین ۳, ۱۳۹۵ ۰۶:۵۶
خرم
Posted: فروردین ۶, ۱۳۹۵ ۱۹:۳۰
ناشناس
Posted: فروردین ۸, ۱۳۹۵ ۰۸:۴۸
ابويي مهريزي
Posted: اسفند ۲۷, ۱۳۹۵ ۱۴:۳۴
M
Posted: مهر ۱۷, ۱۳۹۸ ۲۰:۳۲
بابک