Menu

چابک سواران یا چاپارهای ایرانی

Sticky
 

چاپارهای ایرانی سریع‌ترین جنبندگان در دوران باستان بودند که هرودت از آنها یاد کرده‌است. در روزگار فرمانروایی هخامنشیان سراسر قلمرو گسترده آنان با جاده‌ای طویل به یکدیگر پیوند می‌خورد. در طول این مسیر برای تعویض اسبان و استراحت مسافران و نیز برای تأمین امنیت راه مکان‌هایی نظیر کاروانسرا به‌شمار بسیار ساخته شد.
گفته می‌شود ایجاد راه‌های زمینی در ایران نخستین بار حدود سال ۲۸۰۰ پیش از میلاد انجام گرفت. در آن زمان چاپارهای دولتی فرمان‌های حکومت مرکزی را به نقاط دور و نزدیک می‌رساندند.
هرودت مورخ یونانی نوشته‌است، زمانی که کورش عازم نبرد با سکاها بود، فرمان داد بین پرسپولیس و دریای اژه یکصد و یازده چاپارخانه دائر کردند تا ارتباط مستمر با پایتخت محفوظ بماند. با توجه به حوادث آن روزگار می‌توان دریافت این پادشاه هخامنشی در سال ۵۴۵ پیش از میلاد نظام منظم و محاسبه شده‌ای برای تأسیس تشکیلات پستی ایجاد نمود. وی مقرر نمود در جاده‌های بزرگ از مناطق جنگی تا اریکۀ فرمانروایی‌اش، ایستگاه‌هایی با فاصله‌های متناسب ساختند که در هر یک از آنها عده‌ای با  اسب و لوازم آسایش قرار دهند و سازوبرگ مسافرت و استراحت نامه‌بران را از هر جهت فراهم سازند. سرپرست ایستگاه موظف بود که چند اسب و یک یا دو پیک حاضر و آماده داشته باشد تا آنان وظیفه ادامۀ مسیر و رساندن فرمان دولتی عهده‌دار شوند. پیک‌های دولتی می‌بایست به محض گرفتن نامه با شتاب به ایستگاه بعد اسب بتازند و سپس نامه را به پیکی دیگر داده و خود استراحت کنند. به همین ترتیب باید نامه‌ها را ایستگاه به ایستگاه انتقال داده و رسید می‌گرفتند. سرما، گرما، طوفان، آفتاب، برخورد با دشمنان و امثال این موانع نمی‌توانست این روند را با مشکل مواجه کند.
گزنفون مورخ یونانی دیگر در کتاب تربیت کورش نوشته‌است: ایرانیان برای تعیین مسافت چاپارخانه‌ها از یکدیگر از طریق سنجش توان یک اسب متوسط برای پیمودن مسافت در یک روز استفاده می‌کردند و بدین ترتیب این فاصله مقیاس اندازه فاصله چاپارخانه‌ها قرار گرفت. هرودوت براین باور است، ایرانیان فاصله بین دو ایستگاه را چهار فرسنگ قرار داده و آن مسافتی بود که یک اسب با جثه متوسط تا زمان خسته شدن (حرکت با شتاب متوسط) آنرا می‌‌پیمود. در واقع فاصله میان دو ایستگاه بایستی بدون خستگی سوار و اسب در یک ششم شبانه روز طی می‌شد.

نقاشیهای کاخ کوه خواجو 1

نقاشی دیواری باقی‌مانده از دوره ساسانی در  کاخ کوه خواجو

پس از تعیین مسافت‌ها و ایجاد ایستگاه اسب‌ها، بنا به اهمیت، یک یا چند راس اسب حاضر بودند تا در هنگام نیاز مورد استفاده چاپارها قرار گیرند. چاپارهای دولتی وظیفۀ مهم و حساسی برعهده داشتند و از بین افراد سخت‌کوش و بی‌باک انتخاب می‌شدند. در آن روزگار برای اینکه مکتوب محفوظ بماند و اسرار نویسنده فاش نشود و مطالب آن پوشیده بماند آنرا لوله کرده در کاغذ دیگری می‌پیچیدند و آنرا مهر می‌زدند، سپس آنرا در یک استوانه فلزی یا سنگی قرار داده در آنرا نیز کاغذی چسبانده و آنرا لاک و مهر می‌کردند و اگر نامه مهم بود لوله محتوی آن‌را در کیسه‌های چرمین نهاده در آنرا نیز لاک نموده ومهر می‌زدند.
هرودوت می‌نویسد: واحد مقیاس راه‌ها پرسنگ است و به مسافت هر چهار پرسنگ منزلی تهیه شده موسوم به ایستگاه، در این منازل میهمانخانه‌های خوب بنا و دایر گردیده و در سر حد ایالات و نیز در آنجایی که ایالت بابل به کویر منتهی می‌شود قلعه‌هایی ساخته‌اند. در این منازل اسب‌های تندرو تدارک شده  به این ترتیب که چابک سوارها نوشته‌های دولتی را از مرکز تا نزدیکترین چاپارخانه برده به چاپاری که حاضر است تحویل می‌دهد و او فوراً حرکت کرده به چاپارخانه دوم می‌برد و به چاپار دیگری تسلیم می‌کند بدین ترتیب شب و روز چاپارها در حرکتند و اوامر و دستورات مرکز را به ایالات تابعه کشور می‌رسانند در باره سرعت حرکت چاپارها مورخ مزبور می‌گوید نمی‌توان تصور کرد جنبده‌ای سریعتر از اینان حرکت کند. هرودوت چاپارهای دولتی را «آنگاریون» نامیده‌است. به‌نظر می‌رسد این واژه ریشه‌ای سامی داشته‌است.

چاپار 3
در روزگار فرمانروایی ساسانیان تشکیلات چاپارخانه‌ها و مأموران آن دیوان بارث یا دیوان برید نام گرفت. این تشکیلات پستی بطور اختصاصی تنها امور دولتی را انجام می‌داد و مردم عادی حق استفاده از وسایل نقلیه دیوان یا ارسال نامه به وسیله پیک‌های دولتی را نداشته‌اند. یکی از وظایف دیوان بارث رسانیدن اخبار و گزارش‌های شهرهای دور و نزدیک به پایتخت ساسانی بود. بعدها در دوران خلفای عباسی این شیوۀ دولت ساسانی مورد اقتباس و تقلید قرار گرفت، به‌گونه‌ای که وظیفه اصلی دیوان برید ارسال گزارش جاسوسان به دارالخلافه بوده و فرستادن چاپار و نگهداری چاپارخانه‌ها صورت فرعی داشته است به این ترتیب می‌توان گفت که اداره برید در زمان ساسانیان وضع منظمی داشت و احتمالا نسبت به روزگار هخامنشی تغییرات مثبتی در آن ایجاد شده‌بود. همچنین برای این که چاپارها بتوانند نامه‌ها و اخبار را زودتر به مقصد برسانند از یک‌سو فاصله ایستگاه‌ها را کمتر کرده و از طرف دیگر چاپارهای دولتی اجازه داشتند که بر حسب ضرورت دو یا سه اسب با خود برداشته که هرچه زودتر به مقصد برسند.

چاپار خانه یزدچاپارخانه‌ای در یزد

ساسانیان به تجارت و بازرگانی کشور اهمیت زیادی می‌دادند. پروفسور آرتور کریستن‌سن ایرانشناس دانمارکی در کتاب «ایران در زمان ساسانیان» نوشته‌است:
در دوره ساسانیان تجارت خشکی در جاده‌های کاروان‌رو صورت می‌گرفت شاهراه بزرگ کشور از تیسفون در کنار دجله که پایتخت بود شروع می‌شد واز حلوان و کنگاور به همدان می‌رسید. در همدان راه‌های مختلفی منشعب می‌شد یکی به سمت جنوب که از خوزستان و فارس گذشته به خلیج‌فارس می‌پیوست راه دیگری از همدان به ری می‌رفت و از آنجا کوهستان را بریده از  گیلان به بحر خزر منتهی می‌شد و یا از راه خراسان و دره کابل به هندوستان اتصال می‌یافت و همچنین راه‌هایی هم از ترکستان به سوی چین می‌رفت که محل عبور کاروان‌های ابریشم بود. ایرانیان ابریشم خام چین را از این راه به کشور خود وارد می‌کردند و پس از بافتن پارچه‌های ابریشمی زربفت آن را به سایر ممالک به‌ویژه کشورهای مغرب زمین و روم می‌فروختند. ایستگاه‌های تعویض اسب یا همان چاپارخانه‌ها در زمان ساسانیان مانند دوره هخامنشی در کلیه راه‌های کشور دایر بود و متناسب با اهمیت و موقعیت هر ایستگاه، در آن تعدادی اسب و پیک نامه‌بر وجود داشت. چاپارخانه‌های ساسانی در مناطق کوهستانی از قاصد پیاده و در راه‌های دور و صحرا از شتر برای نامه‌ها و احکام دولتی استفاده می‌کردند.

چاپار  2
تشکیلات چاپارخانه زمان ساسانیان با تشکیل آن در روزگار هخامنشی که در کتب مورخان یونانی ضبط است، تفاوتی نداشت. می‌توان تصور نمود چاپارخانه‌های ساسانی مثل دوره هخامنشی باقی ماندند و خلفای عباسی تشکیلات چاپارخانه‌ را نیز از ساسانیان تقلید کردند. اداره چاپاری مختص کارهای دولت بود و با مردم سروکاری نداشت و فائده آن این بود که میان مرکز ولایات ارتباط سریع و منظم برقرار می‌کرد. اداره چاپاری، اشیاء و اشخاص و مراسلات را از شاهراه‌های متداول و تحت حفاظت دولت حرکت می‌داد، به همین دلیل در منازل بین راه به نسبت اهمیت آنها عده‌ای ملازم و اسب نگاه می‌داشتند گویا در آن زمان قاصد سوار و شاطر پیاده وجود داشته است. به‌نظر می‌رسد واژگان پهلوی «اوبارد»، «دوبارد»، «سه‌بارد» اصطلاحاتی بوده‌است که  برای قاصدان تیزرو که یک یا دو یا سه اسب چاپاری را با خود همراه داشتند و به نوبت بر آنها می‌نشستند بکار می‌رفته‌است. گفتنی‌است که، در چاپارخانه‌ها معمولا اسب به شمار کافی نگه‌داری می‌شد. در کوه‌ها چاپار پیاده و در کویر چاپار شتر سوار معمول بود.

تندیس اسب برنزی-ساسانی

تندیس برنزی اسب مربوط به روزگار ساسانیان

پیشنهاد مدیر سایت :   معبد آناهيتاي بيشاپور

Categories:   پژوهش های ایران ساسانی

Comments

  • Posted: بهمن ۶, ۱۳۹۴ ۲۰:۵۸

    ناشناس

    اين چاپارخونه متعلق به دوره ساسانيه؟
  • Posted: بهمن ۷, ۱۳۹۴ ۱۰:۴۸

    جواد

    با درود فراوان و سپاس از اطلاعات ارزنده شما
  • Posted: بهمن ۸, ۱۳۹۴ ۲۳:۰۳

    ناشناس

    خيلي آموزنده بود
  • Posted: بهمن ۱۷, ۱۳۹۴ ۰۹:۳۰

    ناشناس

    درود.اين روزا چاپارخانه‌ها در مسير جاده ابريشم كاربري صدها سال پيش رو بازآفريني كردن و بسيار ديدنين، مثل چاپارخانه ميبد در مسير يزد به تهران كه به كاروانسراي شاه عباسي مشهوره.سپاس از ساسانيان كه چون هميشه خواندني و ديدنيه.