رقص ﺧﻨﺠﺮ
ذکر خنجر ، رقص خنجر یا به زبان ترکمنی«زیکئر» یکی از نمایشهای اصیل و کهن مردم ترکمن است که ریشه در گذشتهای بسیار دور دارد و برآمده از اعتقادات و باورهای مردم ترکمن می باشد.
پیشینهی اجرای مراسم رقص خنجر آن طور که ریش سفیدان ترکمن صحرا می گویند، به حدود سه سده قبل از ظهور اسلام برمیگردد. در آن زمان مراسم رقص خنجر به عنوان صرفاً یک آیین نمایشی با مضمونی حماسی اجرا میشد. قبایل ترکمن به دلیل شرایط زندگی عشایری و ایلاتی که داشتند همیشه با حیوانات وحشی در مبارزه بودند. لذا قبل از شکار و شروع نبرد با حیوانات وحشی و درنده این مراسم را اجرا میکردند تا روحیه گرفته و در مبارزه پیروز شوند. و یا قبل از شکار حیوانات با اجرای این مراسم پیروزی در شکار را تضمین میکردند.
بنابراین عده اى از پژوهشگران آداب و رسوم و فرهنگ قوم ترکمن، این نمایش هنرى را یک نوع آمادگى کامل براى رزم و مبارزه در گذشته هاى دور مىدانند که طى آن جنگجویان و مبارزان صحرا، پیش از عزیمت به میدان نبرد، شمشیرها را به دست گرفته و با دور هم جمع شدن و چرخیدن و انجام حرکات موزون که با نعره و فریاد همراه بوده، خود را براى نبرد یا مقابله با دشمنان آماده کنند و بعد از آن روانه میدان نبرد مى شوند. امروزه گرفتن خنجر به دست غزل خوان گروه، یادگار آن دوران باستان است.
بدین ترتیب روشن است که مضمون اشعار در آن دوران حماسی و در وصف شجاعتها و قهرمانیهای جنگجویان آن قبیله بوده است. ولی پس از ظهور اسلام این اشعار رنگ مذهبی و دینی به خود گرفت و مضمون آن به ذکر و ستایش خداوند و اولیای خدا تبدیل گشت. به طوری که خواندن غزلهای عارفانه در این مراسم که گاهی سرودهی شخص باغشیها بود متداول گشت. از آن جا که آیین نمایشی رقص خنجر گاهی اوقات با هدف شفابخشی به بیماران روحی و روانی انجام میشد. پرخوان در ذکر خود فرد بیمار را دعا مینمود و از خداوند سلامت او را طلب میکرد. در دوران باستان بیماریهای روانی را با نی و ساز درمان میکردند و بر بالین بیمار چنگ و تار مینواختند.

برخی از محققان معاصر رقص خنجر ترکمنها را همانند «آیین گوات» در بلوچستان و «آیین زار» در خلیج فارس میدانند و این نوع آیین و مراسم را علاج بیماریهای روحی و روانی میدانند. و به ویژه آیین «پرخوانی» (خواندن زیاد اوراد و حرکات نمایشی دست پا) را به «شَمَن» مرتبط میسازند.
در مراسم ذکر خنجر مضامینی چون رشادتها، شجاعتها، دلاوریها، جنگاوریهای سرداران و قهرمانان ترکمن در قالب اشعاری موزون روایت میشود. پرخوان همیشه از شجاعتی که یک سرباز و یا یک جنگجوی ترکمن از خود نشان میدهد شعر و ترانه میسراید و به این ترتیب همیشه داستان و ماجرای دلاوریهای آنان را روایت میکند و به این ترتیب این حماسهها نسل به نسل در اذهان میگردد و باقی میماند.
این آیین نمایشی که در روزگاران دور، قبل از اعزام جنگجویان به میدان مبارزه و یا قبل از انجام عملیات شکار برای نیروبخشی به آنان انجام میشد. اما امروزه در مراسم عروسی و در شب حنابندان و در جشنها و اعیاد مذهبی و ملی در قبیلهها و خانوادههای ترکمن انجام میگیرد.

مضامین روایی که در این مراسم از آن استفاده میشود از دیرباز و از سالیان کهن، شاید چیزی حدود سه سده قبل از ظهور اسلام در اندیشه و اشعار سرایندگان و اجرا کنندگان آن تبلور یافته است و در دوران پس از اسلام نیز همچنان ادامه دارد با این تفاوت که مضامین روایی چهرهای مذهبی و نیایش گونه به خود گرفتند.
بنابراین زمان وقوع روایت از سالها پیش از ظهور اسلام آغاز میشود و تا بعد از ظهور اسلام و تا به امروز ادامه مییابد.
در دوران باستان و پیش از ظهور اسلام، گروه اجرا کنندهی مراسم و یا افرادی که قصد نبرد یا شکار داشتند، چهرهی خود را با خون حیوان رنگی میکردند و خطوطی سرخ رنگ بر آن میکشیدند.
آنها بر این باور بودند که با این عمل نمادین، روحیهی نبرد در افراد تقویت میشود و آنان در جنگ و شکار پیروز خواهند شد.
ولی در دهههای اخیر با تغییر کارکرد حماسی مراسم رقص خنجر به کارکردی صرفاً عرفانی و ذکرخوانی هیچ گونه چهرهآرایی در اجرای مراسم صورت نمیگیرد. حتی بخشی با آن موهای سفید بلند و ریش سفید بلندش چهرهی طبیعی خود اوست و برای او چهرهآرایی انجام نشده است.
عنصر رنگ در مراسم رقص خنجر کاملاً نمادین است. در این مراسم رنگ سرخی که بر چهره کشیده میشود و نیز لباس سرخی که بر تن میپوشند همگی نشانهای از خون، نبرد و تقابل است و از سویی نشانگر عشق و علاقهی مرد ترکمن به سرزمین و به قبیلهی خود.
رنگ زرد شامل کمر علاوه بر زیبایی خاص خود در تاریکی و در شب میتواند شاخص افراد باشد. همچنین رنگ زرد در این مراسم نشانهی زندگی، حیات بخشیدن و باروری نیز هست.
کلاه سفید پشمی بیانگر صلحجویی و اندیشهی پاک اقوام ترکمن است. زبانههای سرخ و آبی آتش داخل آلاچیق نمادی از مبارزه با شب وتاریکی و از بین بردن بیماری و نوید زندگی و حیات است.
«برگرفته از فصلنامه بایراق ، پژوهش سیدمهدی عابدینی ، پژوهشگر و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک»
Categories: پژوهش های ایران ساسانی
Posted: دی ۲۱, ۱۳۹۳ ۰۸:۲۴
ناشناس
Posted: دی ۲۱, ۱۳۹۳ ۰۸:۴۱
ناشناس